فرزاد فرزین(تاتر) |
|
دوباره بازیچه شدم
توی تئاتر زندگی
تو این نمایشنامه دل
شکسته شد به سادگی
نقش نبودن واسه تو
نقش شکستن واسه من
صندلی خالی از تو شد
ای بی صدا حرفی بزن
ای بی صدا حرفی بزن
پیاده تا نبودنت
رفتم و تنهاتر شدم
توی تئاتر زندگی
بغض یک بازیگر شدم
دنیای ما کاغذی بود
در حد گل بود و همین
گلوله های برفی بود
اب نیشدن روی زمین
قصه به اخرش رسید
تکرار تلخ خواهشم
تو صحنه بی تو حالا من
غمگین ترین نمایشم
رفتم و تنهاتر شدم
توی تئاتر زندگی
بغض یک بازیگر شدم
نظرات شما عزیزان:
|
چهار شنبه 31 خرداد 1391برچسب:متن ترانه فرزاد فرزین, توسط مردبارانی |
|
|
|
|