بارانکده

دل های بارانیها


حلالم کن

خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه

برو که دیدن اشکات منو به گریه میندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست

نمیشه بعد تو بوسید نمیشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اینجا تو این روزای بی لبخند

که باید بی تو پرپرشه که باید از نگات دل کند

حلالم کن اگه میری اگه دوری اگه دورم

اگه با گریه میخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بی تو که میدونی نمیتونم

که میدونی نفسهامو به دیدار تو مدیونم

فدای عطر آغوشت برو که وقت پروازه

برو که بدرقه داره منو به گریه میندازه

برو عشقم خداحافظ برو تو گریه حلالم کن

خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم کن

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:تقدیم به کسی که خودش میدونه,

  توسط مردبارانی  |
 

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

قبل رفتن


قبل رفتن، مثل اشکات
 
از چشات افتادم انگار
 
اما طاقت نیاوردی ،واسه ی خدانگهدار
 
ناچارم منم مثل تو
 
انگاری قسمت نمی خواد
 
اینو قول بده عزیزم
 
منو هرگز نبر از یاد
 

 
دست تو از دستم آروم
 
قبل رفتن جدا کردی
 
اینو باورم نمیشه
 
که قراره بر نگردی
 
که قراره بر نگردی
 
دور شدی ازم گذشتی
 
بی خداحافظ و ساده
 
اشکای من، روی گونم
می باریدن بی اراده
می باریدن بی اراده

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه

نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه

یه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

هی کافه چی

هـــی کـــافـــه چـــی!
دستـــور بــده
سیـــگــار بیـاورنــد

مشـــروب و پاســور هـــم...
و زنهای هــرز را دور میــز مــن جمـع کــن! ...
... بگــو بنــوازنــد........
... .
.
.
شایـــد غیرتــی شـــد و بــرگشت!!

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

قرار نبود تنها شوم

قرار بود هر چند یک بار، هر وقت تنها شدم

بیایم اینجا، کوتاه

تک جمله ای دلگیر بنویسم و بروم...

فقط قرار نبود این قدر تنها شوم!

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

شبهای تنهایی

شبهایی است که تنهایی هجوم می آورد.

شبهای که ناخواسته در یک اتاق سه در چهار اسیر می شوی.

شبهایی که از اعماق ذهنت ، گذشته ات ،

آرام آرام ، به سان ماری که به سویت می خزد ،بالا می آید.

ساعت ها به no signal روی صفحه ی تلویزیون خیره می شوی

و با ته ریشت بازی می کنی!

در این شبها ، مایوسانه ، گوشی موبایل را بر میداری...

از A تا Z تک به تک بررسی می کنی

نام های دفترچه ی تلفنت را...پوزخندی می زنی ،

با این سن و سال به اصطلاح جوان ،

هیچ کس را نداری که از لای این 4 دیوار طلسم شده نجاتت بدهد.

نجات دادن به کنار...

اندکی در به دوش کشیدن این لحظات سنگین یاریت دهد.

اصلا همه ی اینها پیشکش ،

لااقل یک انسان که بنشیند یک نخ سیگار با تو بکشد.

روی بعضی از نام های موبایلت اندکی توقف می کنی... نه!

اینکه الان میگه میخوام برم دنبال دوست دخترم.

اینکه الان با خانومشه.اینم که الان میگه دوست پسرم می خواد بیاد دنبالم...

اینم که تو بغل فلانیه الان.

اینم که الان ...

اینم که حوصله ی ناز و اداهاشو ندارم...

آخرین رشته های امیدت را Buttery Low از بین می برد.

تو بلند داد می زنی : ای گند بزنند این دنیا را...

در این شبها ،

همه دست به دست هم می دهند

که عقده ها و کمبود هایت را به رخت بکشند

اما کور خوانده اند.

جرقه ای در ذهنت زده می شود.

چهار دست و پا ، سراغ زیپ کیفت می روی.

برق نگاهت دیدن دارد وقتی خشاب قرص ترامادول را می بینی

که هنوز دو تای دیگر دارد.

دو قرص ترامادول ،

یک لیوان آب ،

                دو بسته سیگار ،

                                         فندک ،

                                                   زیر سیگاری و ...

و نامجو!

برای مهمانی آماده ای ...

قرص ها و جرعه های آب پایین می روند

و تا صبح ، به جای غرق شدن در آن چشمان زلال ،

در دودهای غلیظ می غلطی...

بر سیگارت بوسه می زنی و لمس می کنی خشاب خالی ترامادول را...

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

چه تحملی

گاه جلوی آینه می ایستم. . .

خــــــــــــودم را در آن میبینم. . . 

دست روی شانه اش میگذارم و می گویم. . . 

چه تـحــــــــــــملی دارد دلـ ـ ـ ـت. . . .

 

دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

ابوذر

کسی هست شانه هایش را، به من قرض بدهد، تا یک دل سیر گریه کنم؟ بدون هیچ

حرف، ... و سوال وجواب و دلداری ونصیحتی؟؟؟

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

ابوذر

سلام داداشی میدونم جات خوبه داره بهت خوش میگذره ولی بازم میگم امیدوارم خوب باشی

داداشی نگی بی معرفتما من همیشه به یادتم

راستی بسته های سفارشیم میاد پیشت نمیدونم هر حمدو توحیدی که میخونم برات چه اتفاقی میفته

ولی من هر چی که هستو بهترینشو تو ذهنم برات میارمو با یک حمدو توحید برات میفرستم

داداشی امتحانا داره تموم میشه جات خالیه

تمامه بچه های دانشگاه به یادتن

آخه همشون درسشون یک جاش میلنگه و منتظرن یکی مثل تو یادشون بده

اما افسوس که دیگه مثل تو کسی پیدا نمیشه.

آخ داداش دلم خیلی برات تنگ شده امیدوارم اون دنیا اینترنت داشته باشه مطالبو بخونی

اگه خوندی فقط یکم یک کوچولو بیا به خوابم که دلم هواتو کرده.

امروز همش سره جلسه امتحان دنبالت میگشتم تا ببینم باید بلند شم یا نه.

از وقتی که رفتی باید تنها برگردم خونه مثل این آدمهای بدبخت میرم

تا پیشه مینی بوس تا همه بچه ها برن ومن

نگاهشون کنم که با هم دارن میرنو من تنهام.

ابوذرم رفیقه نازم دلم بدجوری پره کاش نمیرفتی.امیدوارم خوش باشی.

ولی یادت باشه داداشتو تنها گذاشتی.دوست دارم فقط یک بار دیگه بغلت کنم همین.

 

شنبه 10 تير 1391برچسب:خدا برسونش به ابوذر,

  توسط مردبارانی  |
 

تنهایی

به من گفت اونقدر دوست دارم که اگه بگی بمیر میمیرم ، باور نکردم و تنها برای یک بار امتحان ساده به او گفتم بمیر !
حالا سال هاست که در
تنهایی پژمرده ام . . .

 

 

 

 

 

 

دیوونگی نکن تنهام نزار راحت / انقدر نگو دیدار باشه به قیامت
دیوونگی نکن ترکم نکن ساده / انقدر نگو عشقت از چشمم افتاده

 

 

 

 

 

 

بسترم صدف خالی یک تنهایی است و تو چون مروارید ، گردن آویز کَسان دگری . . .

 

 

 

 

 

 

نمی دانم چرا هر جا اسمی از سکوت می آید ، ردپایی از تنهایی است و هر جا که رد پایی از تنهایی است ، رنگ غم نمایان می شود . . .
وقتی رنگ غم نمایان شد اثراتی از اشک پیدا می شود . . .
من ارتباط نا مشروع این ها را با هم نمی فهمم !

 

 

 

 

 

 

تنهایی یعنی اگه هزار بار هم از اول تا آخر لیست شماره های موبایلت رو نگاه کنی ، نتونی یک نفر رو پیدا کنی که باهاش درد دل کنی . . .

 

 

 

 

 

 

تنهایی بد است !
اما بد تر از آن اینست که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی !
آدم هایی که بود و نبودشان به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد . . .

 

 

 

 

 

 

اگر تنهاترین تنها شوم ، باز خدا هست ، او جانشین همه ی نداشتن های من روی زمین است .
(
دکتر علی شریعتی )

 

 

 

 

 

 

غربت آن نیست که تنها باشی / فارغ از فتنه ی فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب / در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل من و دل / در میان همه کس یکه و تنها باشی

 

 

 

 

 

 

وقتی حالت بده روحت بی پناهه / میبینی هر کاری کردی اشتباهه
وقتی به جز شب هیچ رنگی توی نگات نیست / وقتی کسی اندازه تنهاییات نیست

 

 

 

 

 

 

تنهایی یعنی : ذهنم پر از تو و خالی از دیگران است ، اما کنارم خالی از تو و پر از دیگران است !

 

 

 

 

 

 

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده
اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

 

 

 

 

 

 

یه دریا اشک برای ریختن دارم . . .
یه دل گرفته ،  یه زندگی پر از خالی . . .
من سرشارم از تنهایی . . .

 

 

 

 

 

 

دلم یک جای دنج میخواهد !
آرام و بی تَنِش !
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی !
تا آدم گاهی آنجا آرام بگیرد !
مثلا آغوش تو !

 

 

 

 

 

 

ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی !
غذایت را سرد می خوری !
ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام !
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند، همه را قیچی می زنی !
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی !
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد !
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست ، روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد . . .

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

درویش

سایه ها بی قرار از نبودن صاحب خویش

 

می نشینند پای صحبت دل درویش


صحبت آن شد که دگر لطف و وفا کمیاب است

شکوه ی پیر مغان ، ناله ی صوفی و غزل بر باد است


گویند میان شمع و پروانه حجابی نبود (nabovad)

لیک میان من و عالم فاصله غوغا کرد


چند صباحی ز برم دولت و یارم رفته ست

آنکه هر عشوه گری یاد من آرد رفته ست


روز و شب مست و خرامان در حرم می رقصم

ور به هر پیر جگر سوز رسم می خندم


فریاد زنم "خسرو خوبان نظری سوی گدا کن

رحمی بمن سوخته ی بی سر و پا کن


دردِ دل درویش و تمنای نگاهی

زان چشم سیه مست به یک غمزه دوا کن"


نازش به که نازم که دگر ناز ندارد

این سوخته ی بی سر و پا تاب ندارد


آخر که چه عشقی ست که معشوق خورَد کوه نمک

ناله و سوز و نوایش ، ترکِ جامِ نمک


من چه گویم که غم عشق ندارد پایان

تو چه گویی که رهایی و ز اسارت آزاد


سایه در ماتم او محو شده

از خجالت همه بی رنگ شده


نور و درویش ز مشرق رو شد

سایه از خواب پرید و به اسارت رش(rosh) شد

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

هوس

ای عاشـق دلــداده ، ما را چه به عشـق بازی

این عشق ، هوس آمد ، شاید که هوس بازیم


از دل که فغــان برخاسـت ، از موی پریشـانی

دستم به گنه برخاست،چشمم به لبت راضی


شوریده به سر گشتم، آواره به کوی تو

چشـمم به شعف آمـد ، از برق نگـاه تو


دزدانــه نظــر کــردم ، بر سـاق بلوریــنـت

تو رند تر از من باش ،دامن به سرت بگذار


شــب را به خـیـال تـو ، تـا صبـح گـذر کردم

از این کوچه به آن کوچه ،دست همه بوییدم


چرکی به تــنم بسته ، عریان نشوم پیدا

لیک ، لعل لب رنگینت ، مهری به تنم پیدا


من بنده ی تقصیرم ، تو مرحمتی فرمای

جامی بده بر دستم ، لب را به لبم بگذار

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

من و تو

من و تو فاتح یک جام شراب

من و تو سوخته و باخته ی میز قمار


من و تو در به در شهر خراب

من و تو چشم به چشم بر سر یک چوبه دار


من و تو دیدن رویا و سراب

من و تو منتظر قرعه ی چرخ روزگار


من و تو شادی محو نقشه ی نقش برآب

من و تو غرق گذشت و ایثار و نثار


من و تو دوری و برزخ و عذاب

من و تو پرشدن کاسه ی صبر و انتظار


من و تو تظاهر و عکس و نقاب

من و تو خنده ی بی روح و گذشت شب تار


من و تو شور و امید و این دل غرق گلاب

من و تو روز لقا ، رخ نگار ، روز بهار


من و تو ، من و این زمزمه ی چنگ و رباب

من و تو ، من و مستی و تماشای رخ یار

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

عاشقانه

روزی ازم پرسیدی بزرگترین آرزوت چیست ؟
گفتم بر اورده شدن ارزوی تو !
ولی ندانستم ارزوی تو
جدایی از من است . . .

 

 

 

 

 

 

کاش میدانستی که جهانم بی تو الف ندارد . . . !

 

 

 

 

 

 

متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند ، ولی به دنبال همان آجر لق دیوارت هستند که :
تو را فرو بریزند !
تا تو را انکار کنند !
و از رویت رد شوند . . .

 

 

 

 

 

 

مگه اشک چقدر وزن داره ؟ که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم !

 

 

 

 

 

 

عطرهای خوب ، شیشه خالی شان هم بعد سال ها هنوز عطر می دهد . درست مثل جای خالی تو . . .

 

 

 

 

 

 

من دهقان فداکاری شده ام ، که تمام وجودش را به آتش کشیده روبرویت !
و تو قطاری که چشم  دیدن مرا ندارد . . .

 

 

 

 

 

 

سوت‌ می‌ کشد در هوا ، کابل‌ تلفنی‌ که‌ می‌ توانست‌ زیباترین‌ عبارات‌ جهان‌ را از عاشقی‌ به‌ عاشقی‌ برساند . . . !

 

 

 

 

 

 

دو ببتی دل شکسته

آتش گرفتن ای غم و افروختم بس است / یک دم رها نمی کنی ام سوختم بس است
سنگین شدم ز درد و چو سنگی به در خویش / خون را چو لعل در جگر اندوختم بس است . . .

 

 

 

 

 

 

تو را طلب نمیکنم !
نه اینکه بی نیازم . . .
صبورم ! :(

 

 

 

 

 

 

از هر چه میترسیدم سرم آمد . . .
کاش تو هم ترسناک بودی :(

 

 

 

 

 

 

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست / آنچنان که تارو پود قلب من از هم گسست
می روم با زخم هایی مانده از یک سال سرد / آن همه برفی که آمد ، آشیانم را شکست
می روم اما نگویی
بی وفا بود و نماند / از هجوم سایه ها ، دیگر نگاهم خسته است
راستی : یادت بماند از گناه چشم تو / تاول غربت به روی باغ احساسم نشست
طرح ویران کردنم اما عجیب و ساده بود / روی جلد خاطراتم دست طوفان نقش بست

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

به سلامتیه خودتون

سلامتی همه اون دلایی که تو خودشون یه راز دارن که هیشکی جز صاحب اون دل ازش باخبر نیست . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اونایی که هزارتا خاطرخواه دارن ، ولی دلشون گیر یه بی معرفته !

 

 

 

 

 

 

سلامتی رفیقایی که روز قیامت فقط زمین تز دستشون شاکیه !
اونم به خاطر سنگینیه مرامشون . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اونایی که تا میان دخالت کنن همه بهشون میگن : تو یکی‌ دیگه خفه شو !

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اونی که با این که در مورد هزار تا چیز صحبت میکنه ، ولی تو فکرش فقط یه چیزه “ عشقش ”

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اون کسی که میدونه ولی همیشه ساکت می مونه . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اونایی که سر قرار گوشی هاشون رو سایلنت نمیکنن !

 

 

 

 

 

 

به سلامتی اونی که خنده های بی وقفش ، حجابی به روی قلب آکنده از غمشه . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش و بدوزه . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی مگس که یادمون داد زیاد که دور کسی بگردی آخرش میزنه تو سرت !

 

 

 

 

 

 

به‌ سلامتی اون روزگاری ، که روزگارش گذشته دیگه‌ . . .

 

 

 

 

 

 

به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

 

 

 

 

 

 

به سلامتی همه اونهایی که تلخ میخورن و شیرین سخن میگن . . .

 

 

 

 

 

به سلامتی راه که آخرش معلوم نیست به کجا میره . . .

 

 

 

 

 

 

سلامتی پوشک ، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد !!

 

 

 

 

 

 

سلامتی رفقایی که میخ نگاهشون ، لاستیک دلمون رو پنچر کرده تا ما بی زاپاس تو جاده رفاقت بمونیم !!!

 

 

 

 

 

 

سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

 

 

 

 

 

به سلامتی سرنوشت ! که نمیشه اونو از “سر” نوشت . . .

 

 

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

بابا(بدون شک بابایه من بهترین بابای دنیاست)

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .

پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟

پسر میگه : من !

پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !

پسر میگه : بازم من شیرم !

پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟

پسر میگه : بابا تو شیری !

پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟

پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .

به سلامتی هرچی پدره . . .

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

 

وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم


اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم


کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم


مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم


چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم


بجز وف
ا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم


نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم


جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم


به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم


وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟   

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

پدر

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !

 

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !

 

وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .

 

و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

هه هه هه

جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با ملیسا پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است.ملیسا به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. ملیسا چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و ملیسا بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من ۲۳ سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،
پسرت،
دانیال

پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه مهدی. فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به اعلام نتایج دانشگاه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن

شنبه 10 تير 1391برچسب:,

  توسط مردبارانی  |
 

 



نیا باران زمین جای قشنگی نیست.... من از اهل زمینم خوب میدانم که اینجا قدر مردم را به جو اندازه میگیرند نیا باران زمین جای قشنگی نیست.... در اینجا گل در عقد زمبور است ولی در سر سودای بلبل دارد. نیا باران رمین جای قشنگی نیست..... نیا
marde_barani0000@yahoo.com


 

 

 مست عالم
 یک دنیا غریبم
 یه وقتایی هست...
 ﻓَﺮﻗﮯ ﻧَﺪﺍﺭَﺩ ﺯِﻧﺪِﮔﮯ ﺑﺎ ﻣَﺮﮒ
 حاضری برام زندگی کنی؟
 مرا ببوس
 با ما در کانال بارانکده همراه باشید،منتظر شما هستیم
 پشت این چهـره ی آرام
 باران تویی
 سه تا دیونه
 سایه سفید
 توروخدا
 یکی بود
 بـا خودم اتمـــــــام حُجــَــت مــی کنم
 باران
 آخرین آرزو
 میترسم تنهاشم
 تو بارون که رفتی
 بی خــــــــــیال قلبی که
 متن عاشقانه
 سیاوش
 تو رفتی
 ارزشش رو نداشت
 تو بی من
 عاشقانه
 اسمس
 عاشقانه
 باران
 غمگین
 شروع
 جملات غمگین
 عطر تنت
 باران زده
 مطالب بارانکده
 مطالب بارانکده
 بارانکده
 فلانی
 بارانکده(1)
 سارا
 تنهایی

 

بهمن 1395
مرداد 1395
تير 1395
تير 1394
آبان 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390

 

مردبارانی

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بارانکده و آدرس barankd.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





بارانکده(میهن بلاگ)
باران گرافیک
گالری عکس رویایی
پروانه ها
نور عشق
دختر بارانی
سپنتا
♥کلبه♥
عاشق تنها
زندگی عشقی
ناگفته ها(داداش آرش)
هیچکس همراه نیست(تنهای اول)
اشعار عاشقانه
دختر از جنس بارون
☂شب بارانی☂
زیر باران
دل شکسته
حرفهایی برای نگفتن
دنیای بازی های من
اگر تنهاترین تنها شوم بازهم خداهست
کلبه تنهایی من
دختری از جنس باران
بهار
مردبارانی
بارونو
دنياي فهيمه
♂ ♣ عاشــقانه ها ♠ ♀
یخ فروش جهنم
♣*♣*♣دل نوشته هاي تنهاترين عاشق دنيا♣*♣*♣
ღ بـهـتـریـن شـعـرهــایی که خــونـدم ღ
مـحـمـد جـــــان دوسـتـت دارم
***love forever***
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
ماهنامه پرنیان
آسمان آبی
عكس ناياب رپرها
ترنم باران
مردبارانی
بارانکده
مردبارانی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

Rain 24
نم نم بارون
یادم تورا فراموش
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس

 

RSS 2.0

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 1252
بازدید ماه : 1384
بازدید کل : 32484
تعداد مطالب : 691
تعداد نظرات : 205
تعداد آنلاین : 1

Alternative content