زیــر بــارون ، بـه یـاد تـو گـریـه کـردم . . .
زیـر بــارون ، بـه اون چـه کـه گـذشته خـوب فـکر کـردم ...
زیــر بــارون ، از ایـنکه چـه قـدر به مـرگ نـزدیـک شـدم ، بغض کردم . . .
زیــر بــارون ، صـدای قلـبم رو گـوش کـردم ...
زیــر بــارون ، بـا صـدای بلـند اسـمت رو فـریاد کـردم . . .
زیــر بــارون ، فـهمیدم کـه تـا حالا چه قدر اشـتباه ، زندگـی کـردم ...
زیــر بــارون ، بـا شـنیدن طـنین عشق ، خـدا رو طلب کـردم . . .
زیــر بــارون ، جـای خـالی دستان گرمت رو با تـموم وجـود ، حـس کردم ...
زیــر بــارون ، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی رُ تو ذهـنم ، تـداعی کـردم . . .
زیــر بــارون ، ایـن دنیـای بـی وفـا رُ تا دلت بـخواد ، نفـرین کـردم ...
زیــر بــارون ، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی ، یـادی کـردم . . .
زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم وبیست و دو سـال زندگی رو بـاور کـردم ...
زیــر بــارون ، بـه تـموم بـهونه هـامون تبـسم تـلخی کـردم . . .
زیــر بــارون ، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم ...
زیــر بــارون ، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقاد پیـدا کـردم . . .
زیــر بــارون ، بـه مـعنی وا قـعی زیسـتن انـدیشه کـردم ...
زیــر بــارون ، نمـی دونـی کـه ، چـه قـدر خـودم رو سرزنـش کـردم . . .
زیــر بــارون ، یـه عـالمه اشـک ، بـا قـطره هـای بـارون قـسمت کـردم ...
زیــر بــارون ، واسه ی هـیچ کدوم از سـؤالام جـوابی پـیدا نـکردم . .
نظرات شما عزیزان:
|