بـیـچــاره !
خـوابهـایـم را می گـویـم
پـریـشــان تـر از آنـنـد ...
که به درد دیـدن بخـورند !
در هـمه شـان چشـمهـای تـــوسـت ...
که مــرا نگاه نمی کنند !
می تـرســم از چشمـانـت ...
وقـتی خــالـی از من انـد !
راستـی در خـوابهـایـت ...
تـــو هـم به من فکـر می کـنـی ؟!؟
آنـقدر که من به تـــــو ......!!!
نظرات شما عزیزان:
|