دلم گرفته از اینکه کسی بهار تو نیست
گرفته ای و کسی لای بوته زار تو نیست
خودت بیا و درخت سر قرارت باش
که پایه های سر کوچه بی قرار تو نیست
تو دست رد به دل و سینه ی غبار بزن
بگو که مقصد من مقصد قطار تو نیست
تمام غصه ی من گوشه های تار من است
که انزوای من از ماتم ستار تو نیست
هزار شاعر عاشق به زیر خنده زدند
که شعر ناب سرودن همیشه کار تو نیست
نظرات شما عزیزان:
|